دروغگویی: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنينَ"(آیه8بقره): گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.» در حالى كه ايمان ندارند.
نکتهها و پیام ها: منافق نه ایمان گروه اول و نه جسارت گروه دوم، هیچیک را ندارد. نفاق دارای معنایی گسترده است و همه انسانها تقریبا شائبههایی از نفاق را دارا میباشند!. ایمان امری قلبی است نه زبانی، اساس دین ایمان به مبدأ و معاد است. خداوند متعال از درون انسانها آگاه است.
فریبکاری:" يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ"(آیه9بقره): مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ (اما) نمىفهمند.
نکتهها و پیام ها: خدعه منافقین یعنی تمسخر دین خدا، برخورد اسلام با منافق مانند برخورد او با اسلام است، بازتاب کارهای نیک و بد انسان برای اوست، حیله گری نشانه نفاق است، منافق همواره در فکر ضربه زدن است، آثار نیرنگ به صاحبش باز میگردد. منافق نادانسته به خود ضربه میزند، حیله گری نشانه عقل نیست.
بیماردلی:"في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ" (آیه10بقره):در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است؛ خداوند بر بيمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست.
نکتهها و پیام ها: منافق به لاشهای میماند که باران بر آن میبارد. صفات خوب و بد هردو قابل افزایش است، منافق بیمار است، نفاق رشد سرطانی دارد، زمینههای عزت و سقوط را خود انسان فراهم میآورد. دروغگویی روش متداول منافق است.
فسادگری:"وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ "(آیه11بقره): و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاح كنندهايم»!
پیام ها: گرچه منافق پند پذیر نیست ما باید آنها را اندرز دهیم، نفاق عامل فساد در زمین است. منافق تنها خود را اصلاحگر میداند. با ادعای اصلاحگری سعی در تحمیق مردم دارد.
بی خردی:" أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ" (آیه12بقره): آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند.
نکتهها و پیام ها: منافق اندیشه نمیکند و دچار فقدان شعور میشود، گرفتار حیرت و سرگردانی میشود، به سبب دروغگویی بر کفر پایدار است، به خاطر بی اعتقادی در دنیا گرفتار وحشت و اضطراب و در آخرت گرفتار عذابی دردناک میشود، مسلمانان باید به ترفندهای منافقان آگاهی یابند، شعارهای اصلاح طلبی منافقان پاسخ داده شود، منافق همواره در حال فساد است، او افساد را اصلاح مینامد.
* نادانی سران فتنه در کلام امام علی علیه السلام: علی (ع) در خصوص عالم نمایان میفرمایند: مبغوض ترین مردم در پیشگاه خداوند... کسی است که انبوهی از نادانیها را در خود جمع کرده، در میان توده ناآگاه برای خود پایگاهی ساخته است، در امواج فتنهها جولان میدهد و از راز صلح یکسره بی خبر است. نا آگاهان مردم نما دانشمندش مینامند، در حالیکه از هر علمی خالی است[1].
بنظر بنده در نادانی سران فتنه همین بس که پشت به وطن و رو به دشمن کرده و از اجنبی درس و خط گرفته اند. علیرغم تایید دشمن، بیدار نشده و بخود نیامده اند. درجهالت ناآگاهانِ مردم نما هم همین بس که در روز عاشورا، روز پایه گذاری مکتب حسینی که مسلمان و غیر مسلمان بر الگو دهی آزادگی آن اعتراف کرده اند، حرمت شکنی روا داشته و حریم قداستها را شکسته اند.
تحقیر مومنان:"وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ" (آیه13بقره):و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند(ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!
پیام ها: ارشاد منافقان بی اثر است، منافق روحیه خود برتر بینی دارد، تحقیر مؤمنان از شیوههای منافقین است و ایمان داشتن از نظر آنان سبک مغزی است، لزوم هوشیاری مسلمانان، لزوم مقابله به مثل با آنها، لزوم افشای چهره منافق، بدترین درد، جهل به آن درد است.
دو چهره گیری:"وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ"(آیه14بقره): و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مىكنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مىكنند، مىگويند: «ما با شمائيم! ما فقط(آنها را) مسخره مىكنيم!»
نکتهها و پیام ها: منافق نان به نرخ روز میخورد، به هر اظهار ایمان نباید اعتماد کرد، ارتباط آنها با هم مرامهای خویش مخفی است، دوستان آنها شیطان صفتانند، ارتباط با کفار داشته و از آنان خط میگیرند، یاور کفارند، مؤمنان را به تمسخر میگیرند.
سردرگمی:"اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (آیه15بقره): خداوند آنان را استهزا مىكند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند.
نکتهها و پیام ها: «عَمی» کوری ظاهری و «عَمَه» کوری باطنی را گویند، خداوند اهل تمسخر و استهزاء نیست اما جزای مکر و استهزاء آنها را میدهد، منافق دو گانه رفتار میکند و با او نیز دو گانه رفتار خواهد شد، کیفر الهی متناسب با گناهان است، منافقان با خدا طرفند نه با مؤمنان، مهلتهای خداوند متعال نباید ما را مغرور کند، سرکشی زمینهای برای کوردلی است.
دین فروشی:" أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ"(آیه16بقره): آنان كسانى هستند كه«هدايت» را به«گمراهى» فروختهاند؛ و(اين) تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافتهاند.
نکتهها و پیام ها: منافق زمینه فطری هدایت را از دست میدهد، منافق زیانکار است و هدایت را با ضلالت معامله میکند، دنیا مانند بازار است و مردم مانند معامله گران، عاقبت مؤمن هدایت و عاقبت منافق ضلالت است.
آتش افروزی:" مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ" (آیه17بقره): آنان[ منافقان] همانند كسى هستند كه آتشى افروخته(تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند(طوفانى مىفرستد و) آن را خاموش مىكند؛ و در تاريكيهاى وحشتناكى كه چشم كار نمىكند، آنها را رها مىسازد.
نکتهها و پیام ها: بهره گیری از مثال و زبان تمثیل، رها ساختن منافقان به حال خود از سوی خداوند متعال، منافق برای رسیدن به نور، نار بر پا میکند، نور منافق ناپایدار است، کفر تاریکی است، تاریکیهای متعدد نتیجه از دست دادن نور خداست، عاقبت منافق تاریک است، منافق سردرگم و مضطرب است، انسان گاهی در ابتدا ایمان دارد ولی بعدا منافق میشود
باطل گرایی:" صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (آیه18بقره): آنها كران، گنگها و كورانند؛ لذا(از راه خطا) بازنمىگردند!
نکتهها و پیام ها: «بصیرت» فضیلتی است که منافقان از آن بی خبرند، «نظر» غیر از« بصیرت» است، عدم استفاده صحیح از ابزار شناخت مساوی از دست دادن انسانیت است، جزای کسی که خود را به کوری و کری بزند کوری و کری بصیرت خواهد بود، نفاق مانع درک حقایق است، آنکه از نعمتهای الهی بهره نگیرد مانند آنست که فاقد آنهاست، ندیدن حق از سوی منافق دو دلیل دارد : 1- فضای بیرونی آنها تاریک است 2- چشم دل را از دست دادهاند، منافق اهل لجاجت است و با دیدن حق نیز بر نمیگردد.
ترس و وحشت:" أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ" (آیه19بقره): يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه(بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند؛ تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد(و در قبضه قدرت او هستند).
نکتهها و پیام ها: منافق " باران زده"ای است که هیچ ماوایی ندارد، منافق در همین دنیا نیز رسوا خواهد شد، از مرگ هراسان است، خداوند بر منافقین احاطه دارد و آنها را رسوا میسازد، نتیجه نفاق کفر است.
در راه ماندگی:" يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (آیه20بقره): (روشنايى خيره كننده) برق، نزديك است چشمانشان را بربايد. هر زمان كه(برق جستن مىكند، و صفحه بيابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند؛ و چون خاموش مىشود، توقف مىكنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مىبرد؛ چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست.
نکتهها و پیام ها: منافق مانند بیابان گردی است که در تاریکی و ظلمت فرو رفته است، خداوند بر هر کار ممکنی قادر است، منافق متحیر است، از خود نوری ندارد، آزاد گذاشتن سنت الهی است، حکمت خدا بر مهلت دادن تعلق گرفته است.
[1] . نهج البلاغه خطبه۱۷
نیم نگاهی به چهره ی منافقان در قرآن
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا »1 ، « وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا »2 ؛ دسّیها ، به معنی دسیسه کاری و پنهان کاری میباشد ، این آیات بیان می کنند که انسانهای متقی و خود ساخته پیروز نهایی و واقعی هستند . انسانهای پنهان کار و دسیسه کار رسوا میشوند وماه زیر ابر پنهان نخواهد ماند .
قرآن میفرماید : « وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ؛ هرچه شما کتمان کنید خداوند نشان میدهد »3
منافق کیست؟
منافق در حقیقت کسی است که خودش را به عنوان کارشناس جا میزند ، خود را به عنوان متخصص جا میزند ، خود را به عنوان انقلابی جا میزند ، خود را به عنوان عالم جا میزند ، ولی دیر یا زود رسوا می شود . خود خداوند وعده داده است که ؛ «مُخْرِجٌ» من خارج میکنم ، «مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آنچه را که در کتمان دارید .
در قرآن حدود هفتاد آیه ، کارنامه ی منافقان را مطرح کرده است .
لازم نیست که نفاق همیشه شاه رگ باشد . نفاق هم شاه رگ دارد و هم موی رگ، به عبارتی هم نخ های ریز و نامرئی دارد و هم طناب کلفت .
روزی امام به منزل می رفتند .دم در که رسیدند ، یارانشان را به منزل تعارف نکردند . امام رضا که خردسالی بیش نبودند ، از پدر سؤال کردند که چرا آنها را به داخل خانه تعارف نکردید ؟ امام فرمود: چون قلباً آمادگی پذیرایی ندارم واگر به زبان بگویم بفرمایید ، این یکی از رگهای نفاق است .
هرچه بلا بر سر اسلام آمد ، همه و همه به خاطر نفاق و منافقین بوده است .در قرآن نیز از منافقین بسیار سخن گفته و حتی یک سوره نیز به نام آنها ملقّب شده است .
سیمای منافقین در قرآن
سیمای منافقین
1- قرآن میگوید: منافق «مُذَبْذَبِ »4، ولی مؤمن « لَمْ یَرْتَابُوا »5، منافق دغدغه دارد ولی مؤمن قاطع است
2- خدا به منافقین می گوید: «لَا یَفْقَهُونَ» ، نمیفهمند که چه میکنند ، اما به مؤمن میگوید : « أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » یعنی میفهمند چه میکنند .
3- قرآن می گوید : منافق تحجر دارد « كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ »6 ، مثل چوب هستند ، ولی مؤمن انعطاف دارد « وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»7
4ـ منافق نماز که میخواند ، « قَامُوا» ، با کسالت می خواند ، « وَهُمْ كَارِهُونَ » ، زکات با کراهت میدهند ، نماز شان با کسالت است و پول شان با کراهت . اما مؤمن « فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ »8 نمازرا با خشوع میخواند . «دَائِمُونَ »9 همیشه نماز میخواند ، اینطور نیست که مکه میرود ، حجاب خود را حفظ کند .فقط مکان ها ی مقدس و یا بعضی از ماه های سال نماز بخواند ، مداوم نماز میخواند ، « یُحَافِظُونَ »10 نماز را حفظ میکند .
نماز مثل لباس است ، هم لباس انسان را حفظ میکند و هم ما باید لباس را حفظ کنیم . ما باید نماز را حفظ کنیم تا نماز هم ما را حفظ کند ، «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى » خود نماز انسان را از فحشا و منکر باز میدارد .
منافق در حقیقت کسی است که خودش را به عنوان کارشناس جا میزند ، خود را به عنوان متخصص جا میزند ، خود را به عنوان انقلابی جا میزند ، خود را به عنوان عالم جا میزند ، ولی دیر یا زود رسوا می شود . خود خداوند وعده داده است که ؛ «مُخْرِجٌ» من خارج میکنم ، «مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آنچه را که در کتمان دارید
سوگند دروغ ، از نشانههای نفاق در انسان
منافق سوگند دروغ میخورد ؛« اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً »12 قسم میخورد تا زیر قسم پنهان شود . « جُنَّةً » یعنی سپر، قسم مخفی می خورد تا زیر سپر پنهان شود .
گاهی اوقات افراد در طول سال کارهایشان درست نیست اما روضه ای به پا میکند که رنگ مذهبی خود را حفظ کند . یا افطاری میدهد و گاهی مسجد میسازد .
توجه منافق به حفظ ظواهر دین
گاهی فردی قیافه ی مذهبی دارد اما در درون به هر چه دستش می رسد اما پس نمیدهند ، سوء استفاده میکنند .
افرادی داریم که قیافه مذهبی و انقلابی دارند اما چکهای آنها بر میگردد ، پول مردم را نمیدهند ، قولهای آنها قول نیست .
مراقب باشیم لابلای ژست مذهبی ، خود را پنهان نکنیم وآرم خوب بودن به خود نزنیم .
خیلی از آدم هایی داریم که لیترها گریه میکنند که چرا فدک را به زهرا (س) ندادند ، اما خودشان خمس نمی دهد ، سهم امام را نمی دهد.
پیمان شکنی ، از دیگر نشانههای نفاق
منافقین پیمان شکن هستند. 13 شخصی به نام تعلبه مقداری دامداری و کشاورزی داشت . نزد پیغمبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله دعا کن وضع مالی من خوب شود . حضرت فرمود : وضع مالی تو خوب است . گفت: نه من میخواهم توسعه بدهم ، فرمود : توسعه اقتصادی باعث میشود که به خدا و پیغمبر نرسی . گفت : هم توسعه اقتصادی میدهم وهم به دینم می رسم . بالاخره کارش توسعه پیدا کرد و قول داد که کارش توسعه پیدا کرد به مستمندان کمک کند . اما همین که وضع مالی اش خوب شد ، همه چیز را فراموش کرد و در روایت است که حتی به نماز جماعت نیز نمی آمد .
قرآن میگوید: «عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنْ الصَّالِحِینَ ؛ با خدا عهد میبندد که اگر از فضل و کرمت به من بدهی صدقه بدهم و آدم صالحی باشم .»14 خدایا وضع مالی مرا خوب کن هم به فقرا کمک میکنم هم آدم صالحی هستم ، اما همین که به خواسته اش می رسد ، نقض پیمان می کند .
زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان